۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

Exclusively for TEng


نشستم دارم الگوی دامن میکشم، (1/4 دور کمر+ 1 + 3، 1/4 دور کمر - 1 +3)! ور مهندس ذهنم میگه عجب ابلهایی خب بگید+4، +2 دیگه!
ور خونه دار مغزم میگه: از مهندسی فقط ایراد گرفتن از مردم عایدمون شد.
دارم به کنکور فکر میکنم، به اینکه مهندسی رو ول کنم برم یه چیز دیگه بخونم، اصلا ول کنم برم آرت بخونم!
ور
مهندس مغزم داره به monte carlo model for direct contact membrane distillation systems فکر میکنه که باید تا 15 روز دیگه submit بشه.
BBC داره راجع به قیمت بی سابقه‌ی ارز صحبت میکنه، و من به اینکه پارسال که apply میکردم دلار 998 تومان بود، امسال 1240 تومان، یه حساب سرانگشتی میکنم و میبینم که این یعنی 25 درصد هزینه های apply کردن امسال میره بالا، و کاش کاری داشتم حتی با حقوقی درحد همین 25 درصد اضافه!
آه میکشم و میگم، افغانستانم سرو سامون گرفت، پس این ایران کی میخواد درست شه! پدر جواب میده: ایرانو شماها باید درست کنید!

با خودم فکر میکنم مااااا؟ ؟ ؟
دوباره
به کنکور فکر میکنم و ادامه‌ی مهندسی و استارت کارگاه اسانسم
ور غیر مهندس اما همچنان داد میزنه که خودتو نجات بده بدبخت! چپ چپ که نگاهش میکنم میگه، اقلا برو خارجه مهندستر شو، اونا که 20 سال جلوترن، برگرد هر کارگاه و کارخونه‌ای که میخوای بزن
ور مهندس به ور غیر مهندس پوزخند میزنه که خر خودتی، تو میری که برنگردی!

محاسبات ابلهانه‌ی الگو رو اشتباه میکنم، گوینده‌ی BBC اعلام میکنه: طلا گرمی 34000 تومان و بازار طلا همچنان در اعتصاب. ور خونه دار زیر لب میگه حتی شوهرم نمیشه کرد. مهاجرت که بهتره!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر